دلم می خواد یه چیزی رو بدونی
دیگه نه عاشقی نه مهربونی
منم دیگه تصمیمم رو گرفتم
اصلا نمی خوام که پیشم بمونی
دیشب که داشتم فکرامو می کردم
دیدم با تو تلف شده جوونی
یه جا یه جمله ی قشنگی دیدم
"عاشقو باید از خودت برونی"
چه شعرایی من واسه تو نوشتم
تو همه چیز بودی جز آسمونی
یادت میاد حتی سلام من رو
گفتی به هیچ کس نمی رسونی
حالا بیار شعرامو تا تموم شه
اگر که وقت داری اگه می تونی
نگو خجالت می کشی می دونم
تو خیلی وقته دیگه مال اونی
خوش باشی هر جا که می ری الهی
واست تلافی نکنه زمونی
((شعری از مریم حیدر زاده با تلخیص))