سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنچه را نمی دانی مگو که در خبر دادنت از آنچه می دانی متهم می شوی . [امام علی علیه السلام]   بازدید امروز: 4  بازدید دیروز: 6   کل بازدیدها: 158543
 
خبر آمدنت... - این وبلاگ عنوان نداره
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده || نامه های بی پاسخ
تا قیامت در انتظارت
غمنامه
دل نوشته
یاد ایام....
روزهای خوب...
بخاطر ماه...
زمزمه های شبانه...

|| اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || خبر آمدنت... - این وبلاگ عنوان نداره
سمیرا
آمدی رفت زدل صبر و قرارم بنشین بنشین تا به خود آید دل زارم بنشین دل و دین بردی و اکنون پی جان آمده ای بنشین تا به تو آن هم بسپارم بنشین

|| لوگوی وبلاگ من || خبر آمدنت... - این وبلاگ عنوان نداره

|| لینک دوستان من || خانه متروک
رضا و مهتاب
زندگی با عشق معنی پیدا میکند
**پرنده تنهایی**
ندای شرق
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
تنهایی مرام عشقه
معلم،عشق،دانشجو
غروب سیاه
JUST REAL LOVE
انگشت نما
یادداشتهای پراکنده یک عاشق
ستاره ساحل
مسیر سبز
ع + ش+ ق
سیمین بر
همسفران عشق
گلچیده ها
دلکده اشکان گنجی
کوچه های قلبم
صلیب
تمام زندگی من...

|| لوگوی دوستان من ||















|| اوقات شرعی ||


|| وضعیت من در یاهو || یــــاهـو
خبر آمدنت...
نویسنده: سمیرا(شنبه 85/5/14 ساعت 4:10 عصر)

غمت ای دوست ندیدی چه پریشانم کرد

لرزه بر خانه ام انداخت و ویرانم کرد

آتشی بال و پر مرغ دلم را سوزاند

که گواهم شدو یکباره مسلمانم کرد

روز و شب ورد زبانها شده چشمان ترم

آیه خال لبت قاری قرآنم کرد

همه جا رنگ کویر است و به خشکی زده ایم

خبر آمدنت تشنه بارانم کرد

قلب من پر درد است و دلم بی تاب

زخم نامردمی اینگونه هراسانم کرد

رد پای تو لب پنجره ام پیداست

با همان عطر قدیمی که غزلخوانم کرد

گفتم ای دوست رهایم کن از این کوچه سرد

این همه سایه خاموش پریشانم کرد

سر چشمان دلم کاش قدم بگذاری

حسرت دیدن تو بی دل و بی جانم کرد.......



باتشکر از نظرشما! ( )