شاید این حجم کوچک
باروزنه های آبی رنگش
مرا از تو بگیرد
دیوارها آه می کشند
زوزه باد در پله ها می پیچد
مثل آخرین گریه من
قهر که می کنی
سکوتت مرگ من است
خدا می داند تو هم
و این چای چه تلخ ما را آشتی می دهد...