رفتم به سلام رود، سرتاپامست، رودم به هزار قصه مي برد ز دست، چون قصه ي درد خويش با او گفتم؛ لرزيد و رميد و رفت و ناليد و شكست...
سلام عزيزكم
ببخش يه چند وقتي نبودم حالا كه اومدم ديدم چند تا پست رو آپ كردي و من بي خبر
به هر حال هروقت كه داخل نت باشم حتما به اينجا ميام اينجا برام عزيزه مي دوني كه؟
اين شعر رو خيلي دوست دارم ممنون كه شعر به اين قشنگي رو انتخاب كردي.
سبز باشي نازنينم.